خبر مرگ مغزی احمد قابل دیشبم را به آتش کشید. هنوز فوران اشکم جوشان است و دلم داغ خورده. باورش سخت است. آنقدر که این مرد زنده است و پر خروش. دیشب همه روزهای ۱۳ سال گذشته بعد از پدرم پیش چشمم بود. وصیت پدرم این بود که تنها احمد قابل در مراسم ختم سخن بگوید و او را نزدیک ترین به خود می دانست. احمد قابل یک جمله گفت که تا جاودان در قلبم می ماند. با صلابت در آن جو امنیتی ایستاد و گفت (نقل به مضمون) مهم نیست انسان چگونه بمیرد. مهم این است که اگر تا لحظه آخر در راه خدا گام برداشته باشد شهید راه خداست. دیشب که محمد بالای سرش بود گفتم گوشی را نزدیکش ببر. فقط گفتم که بداند چقدر بعد از او ما غریبیم...

از صبح این آیه در گوشم می پیچد که : وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.

احمد قابل چه بماند و چه برود زنده ترین و سرافرازترین شهید ماست که شجاعت و صراحتش در نقد و مبارزه با ظلم تا ایران باقی است در یاد ما زنده است. برایش دعا می کنم. برای خودمان بیشتر که بسیار محتاج کلمات و  افکارش و شجاعتش هستیم.

تو مرگ را به سخره گرفتی کجا رواست / تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟

خون بود و داغ بود و عطش بود و ناله بود/اما نبود این همه ماجرا فقط ...

پ.ن: همین حالا با محمد تماس داشتم می گفت پزشکان هنوز مرگ مغزی قطعی را اعلام نکرده اند و امیدوارند با انجام مراقبتهای ویژه و بیشتر بتوانند اقدامات موثری انجام دهند. همچنین خبر درگذشت ایشان که توسط برخی از سایتها و روزنامه ها اعلام شده است از طرف خانواده مورد تایید نیست. بدیهی است هرگونه اطلاع رسانی در این زمینه از سوی خانواده ایشان صورت خواهد گرفت.